http://www.shafaqna.com/persian/media/k2/galleries/24889/11.jpg

كشته عالم غرق ماتم در عزاى جوادالائمه

كرده زهرا ناله بر پا از براى جوادالائمه

يوسف زهرا به سن نوجوانى گشته مسموم
مى‏ دهد جان در ميان حجره ‏ى در بسته مظلوم

در بهار زندگى از عمر خود گرديده محروم
رفته از هوش گشته خاموش ناله ‏هاى جوادالائمه

آه و واويلا كه آخر همسر ناقابل او
آن همه لطف و محبت ديد و آمد قاتل او

از شرار آتش زهر شعله‏ ها زد بر دل او
با چنان زهر قاتل شد سزاى جوادالائمه

فاطمه اولاد خود را در بلا پيوسته بنگر
يوسف را كام عطشان با دل بشكسته بنگر

قتله گاهش را ميان حجره در بسته بنگر
شد ز بيداد شهر بغداد كربلاى جوادالائمه

همچو جدش تشنه لب در بين حجره دست و پا زد
از براى قطره آبى قاتل خود را صدا زد

هر كنيزى ناله بر مظلومى ابن الرضا زد
شيون از خاك شد بر افلاك در سراى جوادالائمه

می سوزد از غم قلب کبابم           مسموم کینه اندر شبابم

از غمم خون دل اهل ولا شد

 دیده گریان  این ماتم رضا شد

غریبم غریبم ابن الرضایم

در بین حجره در پیچ وتابم            لبخند قاتل گشته جوابم

جان دهم عاقبت با کام عطشان

بین   شادی  همسر و  کنیزان

غریبم غریبم ابن الرضایم

گسسته از زهر بین تاروپودم         ابن الرضا وارباب جودم

طایر قدسم وافتاده در دام

جسم بی جان من افتاده بر بام

غریبم غریبم ابن الرضایم


http://www.sibtayn.com/swf/gallery/images/monasebat/shahadat/javad/pic2/pic27.jpg