دل سرگشته ما آه و نوایی دارد *** زندگی بی گل نرگس چه صفایی دارد؟

شب حجران چه دراز و سحر وصل چه دور *** چه کنم دلبر من میل جدایی دارد

هیچکس نیست برای من حجران دیده *** که ضمانت کند این عمر وفایی دارد

خوب و بد، شاه و گدا، نزد شما یکسان است *** گر چه هر کس که نظر رتبه و جایی دارد

نوکرت خلع سلاح است ز بار عصیان *** نه دگر اشکی و نه سوز دعایی دارد

دردمند شب حجرانم و محتاج طبیب *** درد من جز به وصالت چه دوایی دارد

کو حبیبی که شود مونس دلتنگی من *** دل زارم هوس عقده گشایی دارد

ترک عصیان نتوان لیک در این کوی وفا *** چه خوش آن بنده که شرمی و حیایی دارد

باشد آقا نَخَر! اما به ابالفضل قسم *** نوکر بی سر و پا نیز خدایی دارد

هر که شد خادم این خانه پشیمان نشود *** سله اش تذکره کرب و بلایی دارد