11 معجزه بعد از واقعه عاشــورا
خبرگزاری مهر: در روايات و کتب اهل شيعه و سني آمده است که بعد از شهادت سالار شهيدان کربلا 11 اتفاق باورنکردني رخ داده که در نوع خود معجزات شهادت امام حسين(ع) محسوب مي شود.
معتبرترين کتابها، احاديث و روايات معجزاتي را از سالار شهيدان کربلا منعکس کرده اند تا حجت بر آنانيکه راه انکار را بر واقعه کربلا پيش گرفته اند به يقين تاريخي ترين حادثه عالم خلقت پي ببرند. معجزاتي که حتي در کتاب اهل سنت هم به آن اشاره شده است.
1. برخورد ستارگان آسمان با يکديگر
عن عيسى بن الحارث الکندي مي گويد: هنگامي حسين بن على (عليه السلام) را شهيد کردند، تا هفت روز ، هر گاه که نماز عصر را مي خوانديم مي ديديم آفتابي که بر ديوارهاى خانه ها مي تابيد به قدري قرمز بود که گويا چادر هاي سرخ است که بر آن کشيده اند ، و مي ديديم که برخي از ستارگان همديگر را مي زدند (با يکديگر برخورد مي کردند).
منبع: تهذيب الکمال، المزي، ج 6، ص 432 – 433 و تاريخ الإسلام، الذهبي، ج 5 ، ص 15 و سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 3 ، ص 312 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 227 .
2 . آسمان خون گريه کرد
نضره ازديه گويد: هنگامى که حسين بن علي (عليهما السّلام) شهيد شدند، آسمان خون باريد و ما همچنان مي ديديم که تمام اشياء و اسباب ما مملو از خون است.
همچنين جعفر بن سليمان، روايت کرده که خاله ام، ام سالم، گفت: بعد از شهادت مولا حسين(ع) باراني همانند خون بر ديوارها و خانه ها مي باريد. به من خبر داند که همين باران خون، در خراسان، شام و کوفه نيز باريده است.
منبع: تهذيب الکمال ، المزي ، ج 6 ، ص 433 و سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 3 ، ص 312 ، 313 و الثقات ، ابن حبان ، ج 5 ، ص 487 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 227 – 228 .
3 . اشک ريختن آسمان
ابن سيرين گفت: آسمان براي هيچ کسي جز يحيي بن زکريا و حسين بن علي (عليهم السلام) گريه نکرده است.
منبع: سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 3 ، ص 312 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 225 – 226
4 . تاريک شدن دنيا
خلف بن خليفه از پدرش نقل مي کند که گفت : زماني که امام حسين (عليه السلام) به شهادت رسيد ، آن قدر آسمان تاريک شد که هنگام ظهر ستاره هاي آسمان ظاهر شدند ؛ تا جائي که ستاره جوزا در عصر ديده شده و خاک سرخ از آسمان فرو ريخت.
منبع: تهذيب الکمال ، المزي ، ج 6 ، ص 431 – 432 و تهذيب التهذيب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 226
علي بن مسهر از جده اش نقل مي کند که مي گفت: هنگامي که امام حسين به شهادت رسيد من دختري نوجوان بودم، آسمان چند شبانه روز درنگ نمود که گويا لخته خون بود.
منبع: تهذيب الکمال ، المزي ، ج 6 ، ص 432 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 226
5 . سرخ شدن آسمان
علي بن مدرک از پدر بزرگش اسود بن قيس نقل مي کند که گفت: پهنه آسمان پس از شهادت امام حسين به مدت شش ماه سرخرنگ شده بود که ما آن را شبيه خون در آسمان مشاهده مي کرديم، علي بن محمد مدائني از وي سؤال کرد: چه نسبتي با اسود داري؟ گفت: او جد مادري من است گفت: به خدا سوگند که او راستگو و امانتداري بزرگ وميهمان نواز بود.
منبع: تهذيب الکمال ، المزي ، ج 6 ، ص 432 و تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 5 ، ص 15 و سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 3 ، ص 312 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 227 .
يزيد بن ابي زياد مي گويد: من چهارده ساله بودم که حسين بن علي به شهادت رسيد گياه ورس در بين لشکر به خاکستر تبديل شد و پهنه آسمان قرمز رنگ شد شتري را لشکريان ذبح کردند آتش از گوشتش زبانه مي کشيد.
منبع: تهذيب الکمال ، المزي ، ج 6 ، ص 434 – 435 و تهذيب التهذيب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 3 ، ص 313 و تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 5 ، ص 15 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 230.
6 . ديوار دار الإماره خون گريه کرد
حدثني أبو يحيى مهدي بن ميمون مي گويد: هنگامى که سر مبارک امام حسين عليه السلام را در برابر ابن زياد نهادند، ديدم که از ديوارهاى دارالاماره خون جارى مي گشت.
منبع: تهذيب الکمال ، المزي ، ج 6 ، ص 433 – 434 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 229 .
7 . گرفتن خورشيد
هنگامى که امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد، خورشيد گرفت و آن قدر تاريک شد که هنگام ظهر ستارههاى آسمان ظاهر گرديدند . از اين اتفاق چنين پنداشتم که قيامت برپا شده است!
منبع: تهذيب الکمال ، المزي ، ج 6 ، ص 433 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 228 و تلخيص الحبير ، ابن حجر ، ج 5 ، ص 84 و السنن الکبرى ، البيهقي ، ج 3 ، ص 337 .
8 . جاري شدن خون تازه از زير سنگ ها
ابو بکر بيهقى از معروف روايت کرده که وليد بن عبد الملک از زهرى پرسيد سنگهاى بيت المقدس در روز کشته شدن حسين بن على چه حالتى به خود گرفتند ، زهرى گفت : به من خبر دادند که در روز شهادت حسين بن علي هر سنگى را که از زمين بر مي داشتند در زير او خون تازه مي ديدند.
منبع: تهذيب التهذيب، ابن حجر، ج 2 ، ص 305 و تهذيب الکمال، المزي ، ج 6 ، ص 434 و سير أعلام النبلاء، الذهبي ، ج 3 ، ص 314 و تاريخ الإسلام، الذهبي ، ج 5، ص 16 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 229
از ام حيان نقل است که گفت: روز شهادت حسين اسمان سه شبانه روز تاريک شد وهر کس دست به زعفران مي زد دستش مي سوخت و زير هر سنگي در بيت المقدس خون ديده مي شد.
منبع: تهذيب الکمال، المزي ، ج 6، ص 434 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 229
9 . خاکستر شدن گياه ورس (اسپرک)
يزيد بن ابي زياد مي گويد: من چهارده ساله بودم که حسين بن علي به شهادت رسيد گياه ورس در بين لشکر به خاکستر تبديل شد .
منبع: تهذيب التهذيب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و تهذيب الکمال ، المزي ، ج 6 ، ص 434 – 435 و سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 3 ، ص 313 و تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 5 ، ص 15 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 230 .
ابن عيينه از مادر بزرگ پدري اش نقل مي کند که گفت: هنگام شهادت حسين گياه ورس را ديدم که تبديل به خاکستر شد و در گوشتها آتش مي ديدم.
ورس: همان اسپرک است که گياهى است شبيه به کنجد با برگ هاى سبز رنگ که از رنگ آن براى رنگ کردن لباس ها استفاده مي شود و در يمن زياد مي رويد و لباس ورسى ، لباس سرخ رنگ را گويند .
10. تلخ شدن گوشت شتر غنيمت گرفته شده از امام
جميل بن مره گويد: شترى از لشکرگاه حسين بن علي را در روز شهادت او غارت گرفتند ، و سپس او را نحر کرده و طبخ نمودند ، راوى گويد : گوشت او آن چنان تلخ شد که آنان نتوانستند از آن گوشت استفاده کنند.
منبع: تهذيب التهذيب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 306 و تهذيب الکمال ، المزي ، ج 6 ، ص 435 – 436 و تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 5 ، ص 16 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 231 .
11 . ديده شدن آتش درگوشت شتر غنيمت گرفته شده
از حميد طحان روايت شده است که در قبيله خزاعه بودم، از جمله چيزهائى که از امام حسين عليه السلام چپاول شده بود و به آن قبيله آورده بودند، يک شتر بود. مردم آن قبيله گفتند: اين شتر را نحر کنيم و يا معامله نمائيم ؟ کسى که شتر را آورده بود گفت: مي خواهم آن را نحر کنيد.
منبع: وقال محمد بن عبد الله الحضرمي: حدثنا أحمد بن يحيى الصوفي، قال: حدثنا أبو غسان، قال: حدثنا، أبو نمير عم الحسن ابن شعيب، عن أبي حميد الطحان، قال: کنت في خزاعة فجاؤوا بشئ من ترکة الحسين فقيل لهم: ننحر أو نبيع فنقسم ؟ قالوا : انحروا ، قال : فجعل على جفنة فلما وضعت فارت نارا.
سلام به همه بچه هيئتي هاي عزيز كه قلبشون فقط به عشق اربابشون ميتپه. بيائيد همه با هم دست به آسمان بلند كنيم و براي حجت خدا حضرت مهدي (عج) دعا كنيم كه بياد تا از غم هجر و دوري آقامون در بيايم و با يك گوشه نظر و عنايت حضرت زندگي خوب و خوشي برامون فراهم بشه اميد است با نظر دهي خود خادم الرقيه(س) را در بهتر اجراگذاشتن اين وبلاگ كمك نماييد.